| ||
![]() ![]()
نمی دونم چرا خدا برای آدما کلی امتحان می ذاری...؟! آخه چقدر دیگه،چرا!... جواب اطمینان خدا چقد سخته! گاهی دست یافتن به یه خوبی چقد سخته!...خیلیا وسطای راه جا میزنند و میگن نخواستیم خدا!!! به خداوندگی خودت قسم مرد می خواد پس دادن امتحانات! چرا دیگه خدا! از چی می خوای مطمئن بشی ...؟! چی میخوای بدونی که نمیدونی؟! تو که آگاهی از همه چی!؟ چرا سرنوشت ها اینقد به هم گره خوردن! چرا ادما،خوباشون ها، اینقد در عذابن؟! چی رو دوس داری بفهمی خدا!!!! تو که همه چیو از دلا با خبری! چرا؟!!! تو که میدونی دنیای ما دنیای بی رحمیه! دنیای بی معرفتی و شکستنه! چرا دلی باید بشکنه؟! چرا دلی باید بخنده؟! یا چرا دلای آدما به هم گره خورده!... چرا باید گاهی از روی دل ادما گذشت!؟...چاره ای بده خدا! نذارمون به حال خودمون!... مگه دل،دل نیست!؟.... چرا میدونی با اینکه سرنوشت آدما کدوم وری ، باد مخالف براش می وزونی! اگه خوب نبودن چرا پشتشون بودی تا الان؟! دستمون رو بگیر خدا،از امتحانات خسته شدیم خدایاااااا!(ما هم گناهکاریم...) میشه پاسمون کنی...بس نیست اینجا موندن!!!...(من و ببخش خدا ناشکری میکنم! ببخشا) ای زندگی بردار دست از امتحانم (فاضل نظری) طبقه بندی: دلنوشته ها، [ سه شنبه 30 مهر 1392 ] [ 03:25 ب.ظ ] [ فرامرز حسنی نژاد ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |